یازده ماهگیت مبارک
وای که باورش برامون چه سخته که ده ماهه بهات زندگی میکنیم چه زود گذشت . هنوز صدای گریت تو اتاق زایمان تو گوشمه هنوز اون چهره معصوم و لپ قرمزیت تو اون پارچه سفید جلو چشامه هنوز تلاشهای من برای شیر دادن و درست نگه داشتنت درست یادمه هنوز اون دو روز که بستری شدی بیمارستان به خاطر زردیت یادمه چقدر بد گذشت اون شبها وای عزیزم الان که نگات میکنم میبینم اون پاهای کوچولوت دیگه از تشکت میزنه بیرون و این نشونه بلند شدن قدته .با تو بودن چه زود میگذره و چه خوب تولدت مبارک ای گل گلدون من هزار سال زنده باشی بسته به تو جون من این هدیه تولد پیشکش چشم...
نویسنده :
بابا و مامان
8:13